پرواز سپید

در مسلک ما معنی پرواز چنین است، با بال شکسته به هوای تو پریدن …
خانه تماس با من

پرواز سپید

در مسلک ما معنی پرواز چنین است، با بال شکسته به هوای تو پریدن …

پرواز سپید

سلام.
اینجا آسمان قلب من است جایی که در آن پرواز می کنم. ابرهای تخیلاتم، نم نم غصه هایم، برق نگرانی هایم، و نسیم امیدهایم را در آن خواهم دید. . مهدی خورشید این آسمان
مهدی جان
در مسلک ما معنی پرواز چنین است
بابال شکسته به هوای تو پریدن



از آنجا که اسلام دینی سیاسی ست بدون شک من به مسائل سیاسی هم خواهم پرداخت.




دوستان عزیزم که به این آسمان سر می زنند؛ لطف کنند و از درج نظراتی همچون عالی، خوب بود، حرف نداشت، ++(با هر تعدادی)، لذت بردم و ... خود داری کنند!تا الان تایید شده و البته پرواز سپید، از نویسندگان این نظرات به خاطر حسن نیتشون به شدت سپاس گذار بوده و هست! ولی این دست نظرات، همیشه نویسنده وبلاگ رو به شدت دچار رعد و برق روانی کرده است! اگر واقعا از مطلبی لذت بردید اما حرفی برای گفتن نداشتید لطفا فقط به ذکر یک صلوات اکتفا کنید! خیلی خیلی ممنونم.



*اگر بتوانیم بال‌های عاطفۀ خود را برای عموم مردم بگشاییم، پرواز خواهیم کرد و اگر مانند ابرها بر سر همۀ انسانها سایه بیفکنیم، باران خواهیم شد



اگر از بالا نگاه کنیم مشکلات را کوچک خواهیم دید و هرچه بالاتر برویم جاذبۀ زمین برای ما کمتر خواهد شد، آنگاه می‌توانیم پرواز را تمرین کنیم.*
* استاد پناهان*

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

پیوندها

مخصوص برای خواهرم2

شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۶ ب.ظ

 

« برادرانم لیو بی ، شانگ فی ، کوآن یو ، دست در دست یکدیگر داده اید تا کشور را دوباره سامان ببخشید .

می دانم چه رنج هایی در این راه کشیده اید ، می دانم ...

من هر روز غروب بر فراز تپه همیشه سبز کنار دهکده به امید بازگشتتان به دور دست ها خیره می شوم ،

نمی دانید چقدر دلتنگتان هستم ...

اکنون مدتی است که گل های سپید باز شده اند اما شما هنوز باز نگشته اید ...

به نسیم گفته ام تا بوی گل های سپید را برایتان بیاورد ...

به نسیم گفته ام که غبار سختی ها را از چهره هاتان بزداید ...

مرا بیش از این منتظر نگذارید ، بر گردید ... با پیروزی برگردید .... با پیروزی . »

 

این دیالوگ رو وقتی گوش کردم، فهمیدم چه قدر کارتون های بچگیمون روی تفکراتمون و نحوه صحبت هامون تاثیر گذاشته! روی افکار ما آرمان گراهای کوچولوی دهه شصتی!

 


******** وحالا اصل ماجرا *******


 

 

 



 

 

 

۹۴/۰۹/۱۴
پرواز سپید

آرمانگرایی

تیزر پایانی افسانه سه برادر

خواهرم

نظرات  (۸)

۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۴:۵۹ علی اصغر
قشنگ بود
پاسخ:
بله قشنگه! چه جالبه که دوست داشتن دنیایی بدون رنج و درد آرمان مشترک هر انسانیه توی هر فرهنگی...
و حتی میتونم بگم یه نیاز غریزیه!
۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۶:۰۳ سلام بصیر
سلام بصیر
بله کارتون های دهه شصتی دنیایی داشت
ولی...
کارتون های امروزه ..
و تأثیر آن بر کودکان


در پناه حق باشید
یا علی
پاسخ:
سلام
جزء معدود نفراتی هستد که با اولین نظر و اولین بار حضورتون سلام هم میدید! :)
بله ولی مسئله اینجاست که ما آرمانگراهای کوچولوی دهه شصت الان دیگه بزرگ شدیم و میتونیم تاثیر گذار باشیم!
باید دقت کنیم و هیچ حرکتی رو بدون هدف و بدون فکر انجام ندیم!
برای بچه هامون برنامه داشته باشیم و مراقب دریافتاهون در کودکی باشیم.
۱۴ آذر ۹۴ ، ۲۰:۵۷ لبیک یا خامنه ای
سلام آبجیم..


................................................................(سکوت)



اگه پیشت بودم وایمیستادم .....چند دقیقه نگات می کردم... بعد به خاطر این همه محبتو مهربونی در آغوش می گرفتمت..بدون اینکه متوجه بشی با سر انگشتانم آروم زخمتو نوازش می کردم و دور از چشمات برای دردی که می کشی اشک می ریختم....و با همون دست اشکامو پاک می کردم

دوباره که نگات می کردم ..لبخند میزدمو بدون اینکه چیزی متوجه بشی میگفتم..مگه آقا تو بیمارستان نگفتن هر بلایی کز تو آید رحمتیست...اینقدر لوس نباش:)

..... جان!
روزی که از دردت گفتی،اگه ساکت بودمو دلداری دادم فکر نکنی دردتو درک نکردم...چون درک کردم اونجوری  پاسخ  دادم...

الانم که می گم خوب میفهمی علتش اینه  همین گفتگوی به ظاهر ساده کمکی به خواهرانمون باشه..بدونن محبت این نیست تو هم بشینی باهاش گریه کنی...اون موقع تو باید بخندیو دردشو کم کنی و برای دردی که میکشه دور از چشمش گریه کنی..(عزییییزم..دیگه حنام  رنگی نداره برای شما  :( اما با پستهای قبلی فهمیدم خود خواهرم طالب درد شده...درد عشقی کشیده ام که مپرس..زهر هجری چشیده ام که مپرس..گشته ام در جهانو آخر کار...دلبری برگزیده ام که مپرس..آنچنان در هوای خاک درش..می رود آب دیده ام که مپرس...من به گوش خود از دهانش دوش..سخنانی شنیده ام که مپرس...سوی من لب چه می گزی که مگوی...لب لعلی گزیده ام که مپرس..بی تو در کلبه ی گدائی خویش....رنجهایی کشیده ام که مپرس..همچو حافظ غریب در ره عشق..به مقامی رسیده ام که مپرس...

ممنونم عزیزم که منو بردی به سالها پیش..وقتی یه دختر بچه ی کوچولو بودم و با تمام احساس به صحبتهای خواهر این سه برادر گوش میدادم و دعا می کردم برادراشون زود برگردن:)

و الان با احساسی قوی تر از خواهر این سه برادر، منتظر بازگشت رزمندگانمون از سوریه و عراق..لبنانو سیستان.. فلسطینو بشاگردیم...با پیروزی....با پیروزی...

درسته کارتونای زیبایی بود اون زمان..بابا لنگ دراز..آن شرلی..خاله ریزه :) دو قلوها و...و..و...چقدر باهمشون خاطره داریم و خجالت کشیدم مشخص شد اینهمه کارتون نگاه می کردم  :(   :)

کارتونای این زمانو ندیدم که ببینم بهتره یا نه..همین قدر می دونم یه سری موسساتی در غرب دارن برای بچه های ما خوراک فکری آماده می کنن و پدر مادرها خوشحال که دستپخت مادرو فرزندشون میل می کنه در حالی که به خوراک فکریش توجه ندارن..یکی از این موسسات که هر ساله یه پرنسس وارد بازار می کنه والت دیزنیست...پرنسس های زیبا و  هر سال عریان تر از قبل....اگه اشتباه نکنم یکی از اولین و پوشیده ترین پرنسس های این موسسه سفید برفیه..و موسسات زیادی از این قبیل که شخصیت های کارتونیش روی جورابو کیفو ظرف بچه ها هم خودنمایی..

حواسمونو باید جمع کنیم..

به امید دیدارت آبجی عزیزم..

یافاطمه(س)
پاسخ:
سلام عزیزم!
بازم یه کامنتی گذاشتی که براش باید یه پست بذارم! ههه
ولی سرم شلوغ شده نمیتونم پست بذارم پس همین جا خلاصه فعلا میگم:
نکن این کار خواهر من...نکن! دست روی زخم من نذار! چون اون موقع هم من درد می کشم هم تو! این زخم بوگندوی ما به درد دست گذاشتن نمیخوره!هههههه اگه دست روش بذاری ناخوداگاه دستتو پس میزنم اون وقت چون دستت پرت شده عقب ممکنه دردت بگیره و منم خیلی غصه میخورم برات! خخخخخخخ
 من از هیجده سالگی اهل درد شدم! این زخمم استغفار بدنمه از اشتباهاتی که کردم! ناراحت نیستم از داشتنش ا این ناراحت بودم که حرکت نمیکردم! وگرنه درد که هست! دنیا، دنیا نمیشه اگه توش درد نباشه! من از بیحرکتی خودم ناراحت بودم که اگه خدا بخوواد داره حل میشه!
من گفتم ما آرمانگراهای کوچولوی دهه شصتیم! میدونستم که براشون دعا هم میکردی!ههههه
راستش خودم وقتی دوباره گوش کردم تیزر رو یه دفعه برق از کله م پرید! خیلی زیبا بود و خیلی به این روزای ما ربط داشت! اصلا فکر کردم عمدی گفتی که برم سراغش!
کارتونای این زمان خوب نیست! متاسفانه تولیدات داخلی هم مشکل دارن! خیلی ناراحت کننده ست! :((

می دونی وقتی میگیم حواسمونو جمع کنیم مذهبیون فقط سلبی رفتار میکنن! کسی نمیره مثلا یه انیمیشن پربار بسازه برای کودکان در مورد اصول مذهب و آرمان های شیعه! یه چیزایی هست ها ولی مشکل داره یا خووش ساخت نیس!
خیلی ناراحت کننده ست!

ان شاءالله... :)

۱۴ آذر ۹۴ ، ۲۳:۱۰ ستاره روشن
کارتنم کارتونای قدیم ... الان که مزخرف..!
پاسخ:
سلام
همه بالاتفاق همین نظر رو داریم! :)
۱۵ آذر ۹۴ ، ۰۰:۰۷ لبیک یا خامنه ای
درد اصلییو می دونم،مقدسه و ناراحت نیستم...اگه این درد نبود غصه می خوردم ابجی...در اینجا بی دردی بد دردیه...

درد جسمت آزارم میداد که الحمدلله زیبا بهش نگاه می کنی... "استغفار بدن"

در مورد تیزر..از نگاه من کنار مداحی میذاشتی اشکال نداشت...یکی از بزرگترین فلسفه ی مداحی برانگیختن انگیزه و هدف...انرژی گرفتن برای قیام و..و....گاهی وقتا یه کارتون ، موسیقی و.. می تونه این کارو انجام...این حرفی که گفتم برای برخی که یه خورده تعصبانه تر نگاه خیییییلی سنگین... اما آمادم دلایلشونو بشنوم...قیامی از روی شعور نه به تعبیر حضرت امام موسیقی که مخدر باشه...یکی مثل من یک پنجم حجم لپ تاپ پر از همین کارتونای انرژی بخشه:) وقتیم دلتنگ دنیای کودکانم میشم میشینم نگاه می کنمو لذت می برم:) لذتی همراه با انرژی...امتحان کنید...

اما گذاشتنش تو یه پست جدا لطفو محبت آبجیمو رسوند..:)

چند روزی نیستم عزیزم ...کاری داشتی از طریق تلفن درخدمتم...


دوستتون دارم...

التماس دعا



یافاطمه(س)
پاسخ:
منم سریال نگاه میکنم! اصلا هم بد نیست به نظرم! :)
منم دوستت دارم...خیلی
محتاجیم به دعا عزیزم!

۱۵ آذر ۹۴ ، ۰۶:۲۱ معصـومــــــه ▄▄▄✐
خیلی موافقم....طفلی بچه های امروز!
پاسخ:
سلام
خب یه کاری بکنید!
کسی که دست به قلم داره میتونه داستانشو بنویسه...
۱۵ آذر ۹۴ ، ۱۰:۱۰ صالح ...
سلام
شما در نظر دادن ما در اینجا قیدی به ما زدید که دست ما رو بست...
راستش بعضی از وبلاگها مثل وبلاگ شما طوری مینویسن که آدم نمی تونه چیزی بهش اضافه کنه... انگار خیلی خوب نوشته شده... لذا دوست داره فقط تشکر کنه بگه که این نوشته رو درک میکنه... اما قید شما در کنار وبتون فرصت این تشکر رو از آدم میگیره...

در مورد انیمیشن هم اونقدر برام این مسئله مهمه که یه وقتی تصمیم داشتم یه تیمی دور هم جمع بشیم و هر کدوم در زمینهی لازم به تحقیقات واقعا جدی و زمان دار بپردازیم و بتونم در همه عمرمون حتی شده "یک سریال" بالای صد قسمتی برای کوکان این مرزو بوم با زبان انیمیشن بسازیم...

خدا میدونه تاثیرش از صد تا منبر هم بیشتره... تا حدودی هم تیم متخصص هاش فراهم بود... اما... شاید یه روزی عملیش کردیم...
پاسخ:
سلام
به نظرم اگه هرکسی ایده هایی که به ذهنش خطور میکنه بنویسه حداقل اونی که متخصصه ولی ایده به ذهنش نمی رسه رو کمک کرده.
بنویسید و پرداختش کنید. و البته بهش به چشم جهاد نگاه کنید! مطمئن باشید خدا به قدمهاتون برکت میده!
ممنونم که قید کنار وبلاگ رو رعایت کردید! خیلییی متشکرم!
۱۵ آذر ۹۴ ، ۱۹:۲۶ ثمین سعیدی نیا
اولش یاد فیلم یانگوم افتادم:|
پاسخ:
سلام ثمین سعیدی نیا!:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم