پرواز سپید

در مسلک ما معنی پرواز چنین است، با بال شکسته به هوای تو پریدن …

پرواز سپید

در مسلک ما معنی پرواز چنین است، با بال شکسته به هوای تو پریدن …

پرواز سپید

سلام.
اینجا آسمان قلب من است جایی که در آن پرواز می کنم. ابرهای تخیلاتم، نم نم غصه هایم، برق نگرانی هایم، و نسیم امیدهایم را در آن خواهم دید. . مهدی خورشید این آسمان
مهدی جان
در مسلک ما معنی پرواز چنین است
بابال شکسته به هوای تو پریدن



از آنجا که اسلام دینی سیاسی ست بدون شک من به مسائل سیاسی هم خواهم پرداخت.




دوستان عزیزم که به این آسمان سر می زنند؛ لطف کنند و از درج نظراتی همچون عالی، خوب بود، حرف نداشت، ++(با هر تعدادی)، لذت بردم و ... خود داری کنند!تا الان تایید شده و البته پرواز سپید، از نویسندگان این نظرات به خاطر حسن نیتشون به شدت سپاس گذار بوده و هست! ولی این دست نظرات، همیشه نویسنده وبلاگ رو به شدت دچار رعد و برق روانی کرده است! اگر واقعا از مطلبی لذت بردید اما حرفی برای گفتن نداشتید لطفا فقط به ذکر یک صلوات اکتفا کنید! خیلی خیلی ممنونم.



*اگر بتوانیم بال‌های عاطفۀ خود را برای عموم مردم بگشاییم، پرواز خواهیم کرد و اگر مانند ابرها بر سر همۀ انسانها سایه بیفکنیم، باران خواهیم شد



اگر از بالا نگاه کنیم مشکلات را کوچک خواهیم دید و هرچه بالاتر برویم جاذبۀ زمین برای ما کمتر خواهد شد، آنگاه می‌توانیم پرواز را تمرین کنیم.*
* استاد پناهان*

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

غیرت خدایی

چهارشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۳۱ ب.ظ

شکستن خودت خیلی راحتتر از اینه که کسایی که دوستشون داری جلوی چشمت بشکنن!

 

گاهی وقت ها فکر میکنم کاش اونقدر تنها بودم و اونقدر کسی نزدیک بهم نبود که هیچ کس جلوی چشمم نمی شکست!

 

آخــــ... خدایی که نمیخوای من کسی رو بخوام! اگر اونایی که دوست دارم رو می کشتی برام راحتتر بود تا این که اونقدر جلوی چشمم خار بشن!

 

چرا برای من این رو خواستی خدای بزرگ؟

 

دوست داری فقط خود خودت رو بزرگ ببینم؟! اینقدر برای این دل ناپاک من غیرت داری؟؟؟!! نمیدونم... شایدم...

من عادت کردم به خواستن و خواسته شدن این مدلی. نکنه داری این جوری منو به خودت نزدیک می کنی؟!

دارم درد می کشم... فقط همین!

 

هرکس رو به اون چیزی می شکنی که بیشتر ازش انتظار دارم!

 

نمیدونم برای من چی می خوای! من که همه خوبی رو فقط از تو میدونم! کمی از این خوبی توی آدما به من نشون بده!! اینقدر شکستن قلبم برام لازمه؟!

 

برای قلبی که تمام سرمایه ش محبتش به دیگرانه این خیلی سخته! ولی... راضیم.

فقط من اونقدر باهوش نیستم که بفهمم چیکار باید بکنم خودت بهم بفهمون... دیگه همینه دیگه!

 

پ.ن: ببخشید حتی حوصله نداشتم جور دیگه ای بنویسم! این روایت یکی از اظهار لطف های خدای خوبم به منه! اصلا ناراحت نیستم! ولی سخته...

پ.ن: خیلی خوشحالم که چند روز پیش امام اومد. و خیلی ناراحتم که الان رفته و خیلی خوشحالم که ایرانی ام! اما از آقا سید علی عزیز غافل نشیم!

پ.ن: خیلی بدم میاد از اونایی که میرن خونه کسی ولی حتی یه سلام نمیدن! خیلیی...

 

پ.ن (بعدا نوشت): امروز برخلاف روال شخصیتیم خیلی حفظ ظاهر کردم! کلی توی دلم اشک ریختم و بغضمو قورت دادم...خیلیییی...

 

پ.ن (بعداتر نوشت): من چند بار گفتم توی خودت دنبالش بگردددد؟؟ اینم همونی که باعث شد خیلی اتفاقا برات بیفته!!!!!


 

 

نظرات  (۲۱)

سلام
ببین چی میگی؟
فکر نکنم بخاطر تو باشه این که اونا میشکنن !
قلب قشنگی داری که این حسو داری که شکستن خودت آسون تره
کاش منم همینجوری بودم ...
مـــــــــــن اواسط مهر بخاطر این که شکسته بودم با یکی از عزیزترین کسانم دعوام شد و اونو شکستم
اما هنوز از اون موقع ت حالا نتونستم باهاش حرف بزنم
خیلی از هم دوریم
فکر نمیکنم وقتی دیدمشم بتونم عذرخواهی کنم :(
پاسخ:
سلام. خوش اومدید!
نفهمیدم منظورتون از جمله خط دوم چی بود! توضیح بدید لطفا!

وقتی عنصر مشترک من باشم خب معلومه که قراره من یه تغییری بکنم و چیز بفهمم!

اگه مقصری عذرخوواهی کن! نذار حق کسی به گردنت بمونه! اصلا..
۱۴ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۱۵ منور الفکر
هستن واقعا؟
میرن خونه کسی و سلام نمیکنن؟!

خب بنظرم هیچی نیارن بخوره..درست میشه
پاسخ:
سلام
اونایی که میان نظر نمیذارنو میگم!
میان میبینن خب یه اعلام موضعی بکنن! اگه مخالف باشن من کتکشون میزنم؟!!

کلا هم حوصله ندارم حالم خوب نیست! دلم واقعا یه آدم میخواد یکی که بفهمه منو... دلم آقامو میخواد...خیلیییی...
۱۴ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۲۲ مهنا احمدی
شکستن دل بقیه جلوی آدم حتی از شکستن دل خودش سخت تر وعذاب آورتره
پاسخ:
سلام
اون که بله.. ولی منظور من شکستن شخصیت و اون قداستی که برای دیگران قائل هستیم بود...
این که فکر کنی کسی کنارته یا باهاش رابطه داری که خطایی نداره ولی ببینی که طرف یه اشتباه خیلیییی فاحش کرده! اون خیلی سخته!
۱۴ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۴۴ ...ما شیعه ها ...
بنده سکوت اختیار می نمایم
پاسخ:
:))
اصلا حوصله ندارم ولی واقعا خندیدم!
چرا سکوت؟ ما اینجا کسی رو به خاطر حرفش نمیزنیم! :)
۱۴ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۴۴ محمد امین پور
با تشکر از وبلاگ خیلی خوبتون و مطلب عالی که گذاشتین به امید عمل
پاسخ:
سلام
ممنون فقط خواهش می کنم ستون پروفایل رو بخونید لطفا!
سلام خاله
خوبین؟
احساس می کنم ناراحتی
من هم اینجوری (ناراحت) شدم

پاسخ:
سلام علی اقا
ناراحت بی حوصله ام! احساس نکنید چون از متنم  به طور واضحی میباره که من به شدت بیحوصله و ناراحتم! خسته م...ولی خدا رو شکر! واقعا خدا رو شکر...
چیز دیگه ای که نمیتونم بگم!
۱۴ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۱۰ سیده ترمه موسوی
هعی! 
دل دل 
امان از دست این دل که نازک.  می شکنه و ادمو اذیت می کنه... 
پاسخ:
هعییییی... بیشتر از دلم، اون آدم توی دلم شکست!
آدم دلش نمیخوواد کسی به نظرش بد بیاد!
۱۴ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۵۲ ...ما شیعه ها ...
و ما همچنان ساکتیم......
پاسخ:
عیب نداره!

۱۵ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۰۹ محمد امین احسن مقدم
وَإِذَا جَاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ ۖ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۖ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنکُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿انعام/٥٤    

همانطور که خدا متکبر است
جبار هم هست
غیور هم هست
رحمان هم هست
رئوف هم هست
ودود هم هست.......


سلام!
بیشتر بگردیییییم؟؟؟؟؟!!!
پاسخ:
سلام
منظورم شخص خاصی بود. البته اگه بخونه حرفمو
۱۵ بهمن ۹۴ ، ۰۵:۱۹ عمو کاکتوس
سلام!
کامنتتون رو دوباره به صورت غیر خصوصی ارسال کنید جوابش رو عمومی بدم :)
پاسخ:
سلام.
راستش الان یادم نیست چی براتون نوشتم!
۱۵ بهمن ۹۴ ، ۰۶:۴۶ معصـومــــــه ▄▄▄✐
نمیدونید چقــــــــــــــــــــــــــــــدر این پستتون رو درک میکنم و چقــــــــدر موافقم باهاتون ....
دوست داره فقط خودشو بزرگ ببینینم اینو لمس کردم با تمام وجودم
پاسخ:
فکر کنم خوبه که خدا ما رو برای خودش بخواد...
سلام
راستش کمی نظر گذاشتن برای این مطلب برام سخته چون فکرم اینه این چیزایی که میخوام بگم رو خودتون بهتر از من میدونید

چند روز پیش داشتم لهوف میخوندم رسیدم به اونجایی که امام حسین وارد خیمه جُون شد و شعری رو با خودش زمزمه میکرد که حاکی از این بود که مرگ ما دیگر فرا رسید
حضرت زینب این زمزمه رو شنید و چنان بی تاب شد که به سر و صورتش میزد و ناله میکرد
امام حسین رفت و دست روی سینه حضرت زینب گذاشت و فرمود مراقب شیطان باش
بزرگواری میفرمود این دست گذاشتن روی سینه حضرت زینب بی حساب نبوده... حکمتی داشته... والا حضرت زینبی که با شنیدن یک خبر و شعر اینقدر بی تاب شد نمی تونست اون همه صحنه ها و حوادث رو تاب بیاره و در نهایت هم بگه : ما رایت الا جمیلا

اینا رو چرا گفتم؟
شاید در ظاهر بی ارتباط با مطلب شما باشه...
ببینید... ما یه تصوری از کمال داریم... بر اساس تصور خودمون هم برنام ریزی میکنیم و طریق الی الله رو پیش میگیریم و افتان و خیزان میریم به سمت کمال...
اما تصور ما تطبیق صد در صد با واقع نداره... پس اون برنامه ریزی های ما هم اگر اونطور که ما میخوایم پیش بره به اون کمال واقعی منتهی نمیشه...
میخوام بگم ما نسبت به مطلوب ذاتی خودمون علم جامع نداریم... اما به اندازه خودمون جهد میکنیم تا به سمت مطلوب گام برداریم... لذا تلاشمون به اندازه درک و تصورمون از کمال شروع میشه...

خدا عالم هست به احوال ما... به اون کمال مطلوب ما هم علم داره... راه درستش رو هم میشناسه... وقتی میبینه ما تلاشمون رو به اندازه توانمون داریم انجام میدیم بر خودش میدونه تا ما رو در مسیر واقعی رسیدن به مطلوب قرار بده...
لذا میبینید برنامه شما این بوده که روزی 5 ساعت مطالعه کنید اما وقایعی براتون پیش میاد که گریزی ازش ندارید و حتی روزی یک ساعت هم فرصت مطالعه ندارید... بعد فکر میکنید دارید از مسیر کمال دور میشید...
در حالی که مسیر کمال شما از همین گرفتاریها میگذره... خدا چون دیده شما بر اساس مقدار دانایی تون دارید تلاش میکنید.. خودش مسیر درست رو پیش روی شما قرار میده...
حرف من اینه که ما باید قبل از اینکه به مخلوقات به چشم موجود و ماهیت نگاه کنیم باید به چشم وجود و زبان تکلم خدا نگاه کنیم... حضرت زینب تا زمانی که کمال رو در زنده ماندن امام حسین میدید اونجور بیتاب میشد طوری که امام حسین به ایشون فرمودن مراقب شیطان باش
اما وقتی به وقایع با نگاه عمیق تری نگاه کردن فرمودن: ما رایت الا جمیلا
البته ما رایت گفتن شان منافاتی با دلسوزی کردن و اشک ریختنشون نداره... یه انسان میتونه دلش به حال مخلوقی بسوزه و براش اشک بریزه اما در همه اون ناموزونی های ظاهری زیبایی باطنی هم ببینه...

شخص شما خواهان کمال هستید... به دنبالش هم میرید... نمی تونید بی تفاوت باشید... اما بر اساس فهم خودتون به سمت کمال مطلوب خودتون میرید... فهم و حرکت شما ، تلاش شماست... نتیجه با خداست... خدا باید تلاش شما رو در جهت درستش قرار بده... باید یه سری ها رو در چشم شما بشکنه... یه چیزایی که به چشمتون نمیاد نشونتون بده... باید بهتون درد بده... باید شما رو از قبر قیوداتتون بیرون بیاره...(یکی از معانی فشار قبر همینه) باید وقایعی پیش بیاره که اون ملکات درونیتون که خودتون ازش غافل هستید بیاد بیرون... مثلا بچه تون اونقدر لج کنه و اذیتتون کنه که یه رفتار غیر ارادی ازتون سر بزنه... بعد به فکر برید که من چرا اینکار رو کردم؟...
خیلی چیزها باید براتون پیش بیاره...

بزرگوار باید برای فهمیدن زبان خدا تلاش کرد... شما هم میتونید در شکسته شدن دیگران در چشم خودتون بگید" ما رایت الا جمیلا"
نگید اون حضرت زینب بود... بله ما ممکنه هرگز نتونیم مثل حضرت زینب بشیم... اما میتونیم ایشون رو الگو قرار بدیم...

شما شکسته شدن اون شخص در چشم خودتون رو چطور ترجمه کردید؟
دردی که در دل شما حاصل شد رو چطور ترجمه کردید؟
حالت قبضی که از این وقایع به شما روی آورد رو چطور ترجمه کردید؟

نکنه همه اونها معاشقه خدا با شماست اما شما دارید فقط وجه شکسته شدنش رو میبینید؟
باید حواسمون باشه از شمعی که روشنه فقط سوختنش رو نبینیم... نوری که از اون سوختن حاصل میشه آیا دیده میشه؟
اتفاقا اگر نگاه شخص فطری باشه اول نور رو میبینه بعد سوختن رو...
اگر اول سوختن رو با نگاهی عینی تر و یقینی تر مشاهده میکنیم و وجود نور رو با استدلال و نظریات و تئوریات صرف می پذیریم اما به عینه نمی بینیم بدونیم هنوز راه داریم و خدا داره روی ما کار میکنه تا این غبار از روی نگاه فطری مون گرفته بشه
خدا رو شکر که این روزها علی رغم قفل بودن زبان تونستم قدری براتون بنویسم... امید نداشتم به این اندازه نوشتن...
اگر تکرار مکررات بود عذر خواهم
پاسخ:
سلام
خیلی خوب بود حرفاتون!
فقط جمله اول برام دردناک بود! چه قدر بده که آدم جوری رفتار کنه که دیگرون فکر کنن خیلی بلدی! من خیلی هم چیزی نمی دونم... :(
سلام:)
پاسخ:
علیک سلام...
:)
نمی دونم چی بگم...
فقط حس می کنم درد مقدسیه.
پاسخ:
خدا کنه!
سلام...
واقعا راست میگی خیلی سخته کسی که انقد واست بزرگ کردی و مهمه جلو چشات خورد بشه...
پاسخ:
سلام
شایدم واقعا بزرگه! نمی دونم...
۱۵ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۱۸ مهدی ابوفاطمه
:)
پاسخ:
ما هم لبخند
۱۵ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۰۰ آفتابگردون ...
اینجاست که باید گفت:

دردم از بار است و درمان نیز هم....
پاسخ:
همه درمان ها دست خداست...
سلام مومن. جزاکم الله خیرا

والا ما از این مطلب شما چیزی دستگیرمون نشد اما ان شاء الله هر چی خیره همون بشه...

شاعر میگه:
"گفتی که به دل شکستگان نزدیکم
ما نیز دل شکسته داریم ای دوست"


عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
یاعلی
پاسخ:
سلام علیکم...
عیب نداره
خدا کنه خدا ما رو در کنف حمایتش بگیره... من و همه کسایی که نیاز به کمک داریم...

منظورم اینه که اگه کسایی که دوسشون داری شکستن بخاطر تو نبوده
پاسخ:
اوهوم...
نه خب ولی من باید چیزی یاد بگیرم!
من دارم اینا رو میگم فقط واسه این نیست که دلداریت بدم
بیشتر واسه اینه که همه اینا رو گذروندم
دیگه ولی خسته شدم
همه ی همه چیزو ول کردم
هم خودمو هم عزیزترین کسمو
فقط تنها آرزوم اینه که تو بهشت با هم خوب باشیم
میتونی درک کنی این آرزو رو اگه عمیق نگاه کنی چقدر دردناکه ؟
پاسخ:
راستش بهشت تنهایی رو نمیخوام!
اگه بودن کسی رو کنارم اینجا نداشته باشم دلم خوشه توی بهشت با کسانی که امین و مومن هستن همنشین و همکار میشم...
اگه بهشت کسانی که دوستشون دارم نباشن من بهشتو نمیخوام...
دلم به این خووشه که اونجا کسانی رو میبینم که دوستشون دارم...
خب منم دارم همینو میگم
منم بهشت رو همینجوری که تو می خوای می خوام
پاسخ:
خدا رو شکر
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">