پرواز سپید

در مسلک ما معنی پرواز چنین است، با بال شکسته به هوای تو پریدن …

پرواز سپید

در مسلک ما معنی پرواز چنین است، با بال شکسته به هوای تو پریدن …

پرواز سپید

سلام.
اینجا آسمان قلب من است جایی که در آن پرواز می کنم. ابرهای تخیلاتم، نم نم غصه هایم، برق نگرانی هایم، و نسیم امیدهایم را در آن خواهم دید. . مهدی خورشید این آسمان
مهدی جان
در مسلک ما معنی پرواز چنین است
بابال شکسته به هوای تو پریدن



از آنجا که اسلام دینی سیاسی ست بدون شک من به مسائل سیاسی هم خواهم پرداخت.




دوستان عزیزم که به این آسمان سر می زنند؛ لطف کنند و از درج نظراتی همچون عالی، خوب بود، حرف نداشت، ++(با هر تعدادی)، لذت بردم و ... خود داری کنند!تا الان تایید شده و البته پرواز سپید، از نویسندگان این نظرات به خاطر حسن نیتشون به شدت سپاس گذار بوده و هست! ولی این دست نظرات، همیشه نویسنده وبلاگ رو به شدت دچار رعد و برق روانی کرده است! اگر واقعا از مطلبی لذت بردید اما حرفی برای گفتن نداشتید لطفا فقط به ذکر یک صلوات اکتفا کنید! خیلی خیلی ممنونم.



*اگر بتوانیم بال‌های عاطفۀ خود را برای عموم مردم بگشاییم، پرواز خواهیم کرد و اگر مانند ابرها بر سر همۀ انسانها سایه بیفکنیم، باران خواهیم شد



اگر از بالا نگاه کنیم مشکلات را کوچک خواهیم دید و هرچه بالاتر برویم جاذبۀ زمین برای ما کمتر خواهد شد، آنگاه می‌توانیم پرواز را تمرین کنیم.*
* استاد پناهان*

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قحطی» ثبت شده است

می ریزم و می زنم به پهلو...

درد را

به چشم می کشم سرمه اشک را

و با خون سرخاب می زنم به گونه هایم

شاید که پریدگی رنگ این روزهایم را پوشانده باشد

شاید

شاید نامرد مردمی که به ناله های مادرانه ام بی توجه بودند

بر بی رنگی گونه های قحطی نشانم

طمع نبرند


سخت و بیتاب درد می کشم

و بر پشت خمیده ام خوش آمد می گویم

که این ارث مادرم زهراست و هدیه عمه ام زینب

آه عمه جان

بی برادری را می کشم به دوش

درد بی برادری

...............

سال های دور می خواندم در دفتری

ذکر مصیبت بود

که:

سه غم آمد به جانم هر سه یک بار

غریبی و اسیری و غم یار

غریبی و اسیری چاره داره

غم یار و غم یار و غم یار


آه که گرگان ددمنش منتظر خون هستند و من هیچ جز خون نمی بینم...

خون

خون

خون

و همه خون

پرواز سپید
۲۵ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۳۶ ۱۶ نظر