یاد غریب
آه برگرد که پشت سر تو دشمن توست
و جهاد تو در این لحظه نجنگیدن توست
چه بنشینی چه بایستی. دوستت دارم!
غریب روزهای کفر کوفه دوستت دارم!
تو را با صلح ناخواسته ات دوست دارم!
آقا می دانم درد زمان امضای صلح نامه چه قدر جانکاه بود!
فدای چشمان زیبایت! دوستت دارم!
دلم می خواهد تا ماه بنویسم دوستت دارم!
مجتبایی شده ام امشب و دوستت دارم!
غم سوزش سینه ت جانم به لب رسانده کریم آل طه...
غم و غم و غم...
************************
زمانی می شه گفت 5 سال پیش، قبل از پسرم. مریض شدم. دکتر بهم یه داروی اشتباه داد. من از اون قرص یکی خوردم. فقط یکی.
حالم بد شد و به شدت معده م تحریک شد. من پشت سر هم استفراغ می کردم(اگه بدتون اومد ببخشید دیگه) از ساعت هشت یا نه شب تا ساعت یک شب، می تونم بگم بیست یا سی بار استفراغ کردم. دفعات اول، خب همه چی عادی بود ولی به مرور حالم دگرگون شد. دیگه معده م چیزی برای ازدست دادن نداشت بلکه خون میومد! هر بار قبل از استفراغ درد عجیبی توی قفسه سینه من می پیچید و خون بود که از دهنم بیرون می ریخت! دیگه هیچ قدرتی نداشتم. راستش باردار بودم. هم ضعف مریضی و هم ضعف بارداری...هیچی برام نمونده بود!
درد توی قفسه سینه و معده م قدرتی برام نذاشته بود . خب ترسناک بود برای یه زن باردار این همه فشار و اذیت...
خون زیادی هم از راه دهان از دست دادم! تلخ و شور بود مزه دهنم.
درد از همه چیز بیشتر بی قرارم می کرد! توی همین گیر و دار یاد این افتادم که زهری که به آقا امام حسن جانم دادن، اون قدر قوی بوده که حضرت تکه های جگرشون رو استفراغ کردند!
همون لحظه به آقام امام حسن(علیه السلام) متوسل شدم...
_: آقا دیگه تحمل درد ندارم! آقا کمکم کنید! فدای جگر پاره پاره تون...
یک ربع بعد من خواب بودم! فرداش هم هیچ خبری از مرض نبود!
می دونید چی پیش خودم فکر می کنم؟ این که آقا چه قدر اون زمان درد کشیدن که تا بهشون متوسل شدم برای دردم، منو درمون کردن!
فدای امام حسن جانم بشم! مگر امام رضا (علیه السلام) در خطبه شون در مسجد مرو نگفتن امام مثل مادری دلسوز برای طفل شیرخوارشه؟ مادر حاضره خودش درد بکشه اما فرزندش در نهایت آرامش باشه!
شاید به خاطر همین اون درد کوچیک من با توسل به حضرت درمون شد. از اون روز فکر می کنم یعنی حضرت چه قدر درد کشیدن که با یه توسل کوچیک که فقط سه تا جمله بود، اون جوری شفا پیدا کردم؟!
وای یعنی آقا امام حسنم چه قدر درد کشیدن؟! آآآخ دلم می سوزه... میسوزه...
بعدها اتفاقاتی برام افتاد که فهمیدم دردی که حضرت از خوردن سم کشیدم خیلیییییی کمتر از اون دردی بوده که با شنیدن لقب یا "مذل المومنین" از دهان کج و کوله بعضی انسان های مقدس مآب خرده مغز کشیدن!
فقط همین قدر بگم که آقا امام حسن(علیه السلام) واقعا غریبند!
شهادت واقعا مظلومانه ایشون و شهادت پیامبر اعظم(صل الله علیه و آله و سلم) رو به همه شما دوستای گلم تسلیت می گم.
التماس دعا زیاد
التماس دعای فرج...
:(