اکسیر (خواهرانه)
سخت ترین بخش انتظار اینه که هی پیش خودت بگی
کی دوباره برمیگرده؟
اصلا برمیگرده؟
بلاتکلیفییییی...
همیشه چیزی درش ضعف داشته باشی میشه امتحانت!
من از بلاتکلیفی بدم میاد و همیشه بهش امتحان میشم.
گفتم اگه شما از دست برید و نشناسمتون خیلی غصه میخورم اما شما برای من غصه رو خواستید!
هعییییییییی... عیب نداره! شاید نمیتونستید...
نمی دونم چرا ما همیشه غم های خودمونو الهی و اهورایی میدونیم و غم های دیگران رو دنیایی؟
نمی دونم چرا از پیامتون که برام آرامش خواستید ناراحت شدم! یعنی میدونم...
احساس کردم ارامشی که برام خواستید معنیش بیشتر سرخوشیه!
من سرخوشی میخواستم اینجایی که الان هستم نبودم!
دیشب
خانوم .... گفتن من چه عیدی ای بهت بدم؟ اول خیلی به شوخی گفتم، به
روز شدن ..... . گفتن اونو امشب نمیتونم. بهشون گفتم پس دعا کنید شهید
بشم!
اومدم دیدم ..... به روز شده!
یعنی خدا میخواد بهم بگه تو رو نمیخوام!!! :((((((((((((((((((((((((
من برای خدا هم اضافه ام!!
براتون واقعا خوشحالم. چون یه راهی پیدا شده که ابراز محبت کنید. یعنی این جوری احساس میکنم که دارید عشقبازی میکنید.
یه سوال: علم کیمیا جنس ادما رو هم عوض میکنه؟!
از مادری کردن خسته شدم! دوست ندارم جنسم مادر باشه!!
دوست دارم باد باشم...
من همیشه به داشته های دیگرون حریص بودم!
کیمیا گر میشناسید کارش درست باشه؟
دیگه نمیخوام مادر باشم! بدجور بلاتکلیفی آزارم میده.
صبح
امروز که از خواب بیدار شدم چشمام خیس بود. به آقای همسر گفتم چرا چشمای من
خیسه گفت؟ شاید گریه میکردی! یه جوری گفت که انگار میدونسته گریه میکردم
اما براش عادی شده...
انگار جایی خوندم که اشک اون اکسیر کیمیا گره!
رنج
درد
اشک
اینا اون چیزیه که میخوام!
میدونستید وقتی شروع به
نوشتن براتون میکنم نمیدونم اخرش به کجا میرسم و اصلا فکرشو نمیکردم که
برسم به جایی که ازتون این چیزا رو بخوام؟!!
و خدا بهم ثابت کرد مجرد و متأهل تفاوتی نداره
تا ما نسبتمون رو با خود خدا تعریف نکنیم