ای مادرم امانتت را به تو بازمی گردانم با دلی پریشان و سری افکنده از شرمساری...
امانتی که تو برای خیر به من ارزانی داشته بودی و من با نفس پرستی خودم آن را زائل کردم.
مادرم!
از درگاه خداوند متعال برایم طلب بخشش کن...
****************************************
سر فرو کردم به مهدی نگویم راز قلب خویش را
عاشقان دانند که این محراب و این دل با من چه ها کرد...
****************************************
پ.ن: سعی می کنم از این به بعد مرتب بنویسم. عذر می خوام از بابت غیبت...
پ.ن: برام دعا کنید(هرچند این وبلاگ شده جایگاه التماس دعاهای مکرر من حقیر ولی خب واقعا ازتون درخواست دعا دارم).
پ.ن: از دوستانم که این چند وقته بهشون سر نزدم واقعا عذر می خوام. سعی می کنم امروز و فردا به همه سر بزنم.
ممنونم
۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۳۶
۷ نظر