دخترکم
دخترکم خوش اومدی بابا...
ببخشید بابا...
که نمی تونم راحت حرف بزنم...
آخه لبم زخمه
بابا اینجا کسی نمی زنه کسی رو...
همه دوستت دارن
راحت باش بابا
پاهات چی شده؟
بابا فدات بشه که ...
این قدر پاهات زخمی شده...
خیلی توی خار ها دویدی عزیزم؟
ناراحت نباش...
اینجا دیگه زخمی نیست...
دردی نیست...
سختی نیست...
بابایی؟ دختر نازم...
گوشات چی شده بابا؟!!!!!
چرا پاره شده؟!!!!
بابا فدای اون خون خشک شده روی گوشِت بشه
بابا جان همه چی تموم شد...
خسته نباشی عسل بابا...
خسته نباشی شیرینم...
همه چی تموم شد
-: سلام بابای نازم...
بابا برای من همه چی تموم شد...
پس عمه چی بابا؟؟
هر وقت می خواستن ما رو شلاق بزنن...
عمه بود که خودشو می انداخت روی ما...
بابا هرچی من زخم دارم...
عمه هزار تا هزار تا داره...
بابا عمه رو خیلی زدن، خیلییی...
و حسین علیه السلام خون گریست...
پ.ن: منتظرم... تا خون گریه های حسین را منتقمی بیاید.