حجاب خود
دچار جنگ هفتاد دو ملت شده ام!
ره افسانه می زنم...
حجاب شده ام برای خودم
حافظا مرا از حجاب خودم برگیر...
خدای من! حافظم باش و مرا برای خودت تربیت کن...
کار برای توی بزرگ و اعلی بی خودی میخواهد! بی منی..
منِ من چه قدر بزرگ و سنگین بر من نشسته است...
گاهی با خود می گویم دامن برگیرم از این معرکه و به خود مشغول شوم اما...
در همین معرکه ها، منِ من خود را نمایان کرده است!
آن منی که از آن می ترسم...
آن منی که برایم نادوست داشتنی ست...
آن منی که تنهایم می کند...
آن منی که ضعیفم می کند...
حضرت امام خامنهای:
بعضی خیال می کنند انسانی که مشغول عبادت می باشد، یک عابد و متضرع و اهل دعا و ذکر است و نمی تواند یک انسان سیاسی باشد. یا بعضی خیال می کنند کسی که اهل سیاست است - چه زن و چه مرد - و در میدان جهاد فی سبیلالله حضور فعال دارد، اگر زن است، نمی تواند یک زن خانه با وظایف مادری و همسری و کدبانویی باشد و اگر مرد است، نمی تواند یک مرد خانه و دکان و زندگی باشد. خیال می کنند اینها با هم منافات دارد؛ در حالی که از نظر اسلام، این سه چیز با یکدیگر منافات و ضدیت که ندارد؛ در شخصیت انسان کامل، کمک کننده هم است.شما باید در محیط کار و زندگی، با همسر و فرزندان و همسایه و دوستانتان، به وظایف شخصی خود عمل کنید و پیوندهای معمولی اجتماعی را به صورت سالم برقرار نمایید. در عین حال، باید در میدان سیاست و صحنهی انقلاب و کارهایی که نظام اجتماعی از شما می طلبد و انتخابات و میدان جنگ و عرضه کردن خواست انقلابی و ملی خود در سطح کشور و جهان و بیان ارادهی سیاسی خود در میدانهای سیاست و انقلاب، حضور داشته باشید.شما باید در راهپیمایی و سازندگی و میدان جنگ و انتخابات و بیان عقیدهی سیاسی خود - آن جایی که اظهارعقیده واجب است - حضورتان را حفظ کنید و در تعیین سرنوشت کشور و انقلاب موثر باشید. در عین حال، رابطهی معنوی و قلبی خودتان با خدا را از طریق عبادت و توجه و ذکر و حضور و معنویت و استمداد از خدا و توکل به او و انجام نوافل و فرایض خوب کنید. این سه بعد، انسان مسلمان را می سازد. اسلام، این را از ما خواسته است و اگر بپرسند: چگونه میسر است؟ پاسخ می دهیم که ما الگوهایی از جمله فاطمهی زهرا(سلامالله علیها) داریم
۱۳۶۸/۰۹/۲۲
دیدار جمعی از مردم
توصیه های شهید صدرزاده به فعالان فرهنگی و جوانان مؤمن و انقلابی:
دوستان با معرفت، هم رزمای بسیجیم!
میدونم وقتی این نامه رو براتون میخونن از بنده دلخور میشید و به بنده تک خور و یا...میگید؛ چون میدونم شماها همتون عاشق جنگ با دشمنان خدا هستید، میدونم عاشق شهادتید.
داداشای عزیزم ببخشید که فرمانده خوبی براتون نبودم اونجوری که لیاقت داشتید نوکری نکردم؛ به شما قول میدم اگر دستم به دامان حسین بن علی (علیه السلام) برسد نام شما را پیش او ببرم؛ چند نکته را به حسب وظیفه به شما سفارش می کنم:
-وقتی کار فرهنگی را شروع می کنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم.
-وقتی که کارتان می گیرد و دورتان شلوغ می شود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان میآید اگر فکر کردهاید که شیطان می گذارد شما به راحتی برای حزبالله نیرو جذب کنید، هرگز.
-اگر می خواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید، زندگینامه شهدا را بخوانید، سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید.
-سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد.
-دعای ندبه و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید.
-خودسازی دغدغه اصلی شما باشد.
اما وقتی این نورانیات را می بینم و می خوانم تمام معادلاتم بهم می ریزد!
می بینم که هنوز هم منِ بی وجود من، کار شکنی می کند و من چه جاهلانه به دنبالش رفته ام!
بعدا نوشت: اومدن یه عالمه فرشته به زمین مبارکتون و مبارکمون باشه! :))