شرلوک هلمز
اینم پست امروز ما:
چند روزه دارم سریال شرلوک رو نگاه میکنم. همون شرلوک هلمز قرن بیست و یک!
تا حالا نه قسمت سریال؛ که هر قسمت یک و نیم ساعته پخش شده و یکی از چیزایی که در روند سریال تغییر میکنه؛ شخصیت شرلوکه که در جریان داستان ها به سمت انسانی شدن میره. یعنی شرلوک هلمزی که اصلا با احساسات انسانی بیگانه بوده و هیچ دوستی نداشته و برچسب اجتماع ستیز رو با خودش یدک می کشیده؛ میشه دوست دکتر واتسون و یواش یواش در روند سریال به جایی می رسه که به خاطر دوست و همسر دوستش، دست به کارهای خطر ناکی می زنه!!(بسوزه پدر رفاقت!)
حالا چی میشه که این انقلاب بزرگ در شخصیت این فرد به اصطلاح اجتماع ستیز پیش میاد؟!اون چیزی که مس وجود این انسانِ غیر انسان رو به طلا تبدیل می کنه محبت و دوستی خالصانه و متواضعانه دکتر واتسنه که نماد یک شخصیت کاملا انسانیه!. هم دکتره . هم وطن پرسته. پر از احساسات انسانیه. هم به شدت پایبند به اصول اخلاقیه! داستان به جایی می رسه که همین شرلوک هلمزی که همه دارن هوش و ذکاوت و تیزبینی اون رو تمجید می کنن وحتی مورد حسادت بعضی قرار داره؛ در نطق روز عروسی دکتر واتسن صراحتا میگه که اگه من دوست داشتنی شدم به واسطه قرار گرفتن در کنار این دوستمه! وگرنه من یه ادم بی ادب و غیر اجتماعی هستم!
بله این حرفای شرلوک هلمز افسانه ایه! شرلوک هلمزی که هم آرزو دارن مثل اون باشن حسرت می خوره که مثل واتسن نمی تونه احساسات انسانی رو درک کنه!
ولی من هنوز سریال شرلوک هلمزو نگاه نکردم
انگاری سریال های قدیمی داستانهای شرلوک جذاب تره