پرواز سپید

در مسلک ما معنی پرواز چنین است، با بال شکسته به هوای تو پریدن …

پرواز سپید

در مسلک ما معنی پرواز چنین است، با بال شکسته به هوای تو پریدن …

پرواز سپید

سلام.
اینجا آسمان قلب من است جایی که در آن پرواز می کنم. ابرهای تخیلاتم، نم نم غصه هایم، برق نگرانی هایم، و نسیم امیدهایم را در آن خواهم دید. . مهدی خورشید این آسمان
مهدی جان
در مسلک ما معنی پرواز چنین است
بابال شکسته به هوای تو پریدن



از آنجا که اسلام دینی سیاسی ست بدون شک من به مسائل سیاسی هم خواهم پرداخت.




دوستان عزیزم که به این آسمان سر می زنند؛ لطف کنند و از درج نظراتی همچون عالی، خوب بود، حرف نداشت، ++(با هر تعدادی)، لذت بردم و ... خود داری کنند!تا الان تایید شده و البته پرواز سپید، از نویسندگان این نظرات به خاطر حسن نیتشون به شدت سپاس گذار بوده و هست! ولی این دست نظرات، همیشه نویسنده وبلاگ رو به شدت دچار رعد و برق روانی کرده است! اگر واقعا از مطلبی لذت بردید اما حرفی برای گفتن نداشتید لطفا فقط به ذکر یک صلوات اکتفا کنید! خیلی خیلی ممنونم.



*اگر بتوانیم بال‌های عاطفۀ خود را برای عموم مردم بگشاییم، پرواز خواهیم کرد و اگر مانند ابرها بر سر همۀ انسانها سایه بیفکنیم، باران خواهیم شد



اگر از بالا نگاه کنیم مشکلات را کوچک خواهیم دید و هرچه بالاتر برویم جاذبۀ زمین برای ما کمتر خواهد شد، آنگاه می‌توانیم پرواز را تمرین کنیم.*
* استاد پناهان*

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدی» ثبت شده است

 
 

 

 

یکی از چیز هایی که توی زندگی خودم یاد گرفتم اینه که هر چه قدرم که به کسی یا چیزی وابسته باشم باید بدونم که یه روزی ممکنه مجبور بشم به خاطر آرمانم رهاش کنم! این به معنی قطع ارتباط عاطفی من با اون کس یا چیز نیست؛ ولی آرمان ها و راهی که درش تلاش می کنیم خیلی مهمه! از اون جهت که زنده بودن خیلی از چیز ها و کسایی که من دوستشون دارم، به زنده بودن آرمانم بستگی داره. مثل پدری که به خاطر خانواده مجبوره بره بیرون از خونه  و شاید روزها و حتی ماه ها از خانواده ش، که خیلی دوستشون داره، دور بمونه؛ برای رفاه اون ها! این به معنی رها کردن خانواده نیست؛ بلکه تلاش برای زنده نگه داشتن گرمی و راحتی و صمیمیت خانواده ست! پدر از بچه هاش دور می شه تا امنیت اون ها رو تامین کنه. تا یه بستر آروم برای بچه ها و همسرش برای رشد ایجاد کنه و... . این به معنی این نیست که پدر خانواده ش رو دوست نداره یا بهشون وابسته نیست!

اما اون وقتی که پدری که دور از خانواده ست احساس خستگی کنه؛ احساس تنهایی کنه، یا شرایطی پیش بیاد که خانواده ای که اون قدر دوستشون داره تلاش های پدر رو نبینند خیلی بهش سخت می گذره! اون زمان اون پدر به هر دری می زنه تا احساسش رو به خانواده ش نشون بده! و این که اونا رو دوست داره و بهشون، به این که تلاشش رو ببیند، نیاز داره! به هر کاری... اون زمان پدر دیگه خیلی میلی به تلاش نداره چون کسایی که براشون تلاش می کرده دیگه نمی بیننش! دلش میگیره...غصه میخوره... اما حتی نمیتونه گوشی گیر بیاره که حرفاشو بهشون بزنه!

خلاصه کنم پدرا خیلی تنهایی می کشن! خیلیی...

نمی دونم چرا خدا برای من مثل این پدر شدن رو خواست! دیگه احساس می کنم کسایی که به خاطرشون تلاش کردم و اون همه فراغ و فقدان تحمل کردم، نمیتونن حال منو بفهمن یا نمی تونن درک کنن که همه چیز به خاطر خودشون بود! تا یه زمانی میگفتم خب حق دارن نمی دونن که من این کارارو کردم! از کجا باید بدونن... و این دست توجیهات(که خب درستم هست)! اما از یه زمانی به بعد دیگه دلم واقعا می خواست حسن نیت منو درک کنن!

بفهمن که هر کاری کردم به خاطر خودشون بود!

و الانم باز هم اگه واقعا موقعیتی پیش بیاد که لازم باشه بهشون کمک کنم هرکاری براشون می کنم!

اما خب باید بازخورد بگیرم!! حق ندارم؟

 

*****************************

احساس می کنم دور انداخته شدم! توفیق این رها کردن ها هم، بعضی وقتا ازم گرفته می شه! نکنه یه روزی برسه که نذارن هیچ کاری براشون بکنم؟ احساس می کنم اون روز رسیده!

وَمَا أُبَرِّىءُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ

خدایا اگه اشتباهی می کنم که توفیق ازم گرفته می شه منو ببخش و کمکم کن اون اشتباه رو تصحیح کنم! فقط منو از کلاس بیرون ننداز!

ز خون جگر پاک پاکم کنید

سپس عاشق سینه چاکم کنید

به تیر محبت هلاکم کنید

به صحن ابوالفضل خاکم کنید

که خاکم دهد بود مشک و عبیر

امیری حسین و نعم الامیر

 

 

 

 

پ.ن: لطفا در مورد انگیزه ام از نوشتن دم دستی فکر نکنید! منظورم از کسی که منو نمی بینه، شخص خاصی نبود!

پ.ن 2: خیلی از حرفام توی مداحی ها و کلیپ های صوتی ای که می گذارم هست. اگه می خواید حرفمو متوجه بشید، گوش کردنشون خالی از لطف نیست. شاید نوشته هام اون قدر که باید گویا نباشه!

 

خواهرانه: من بلدم وقتی لازمه رها کنم! نگران نباشید. این دوستی نیست که نگران از دست دادن باشیم! خواهریه! دو تا خواهر 10 سال هم که همو نبینن بازم خواهر هم میمونن اما دوتا دوست این طور نیستن! دوری اونا رو از هم دور می کنه!

پرواز سپید
۲۷ آبان ۹۴ ، ۱۳:۵۸ ۵ نظر


 
 

 


دخترکم خوش اومدی بابا...

پرواز سپید
۲۶ آبان ۹۴ ، ۰۲:۲۵ ۹ نظر


چند روزه که از یکی از خواهر هام خبر ندارم! هر وقت این پست رو دیدی حتما بهم پیام بده عزیزم! من منتظرم همچنان!

پرواز سپید
۲۴ آبان ۹۴ ، ۲۱:۴۳ ۴ نظر


لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین



پرواز سپید
۲۲ آبان ۹۴ ، ۰۲:۰۵ ۱۱ نظر

دیگه خسته شدم!

دیگه دلم بابامو میخواد!

بابا بیا...

بابااا

باباااااا

دیگه هیچی نمیخوااام...

دیگه دلم فقط شما رو میخواد...

بابا خسته شدم از راه رفتن...

بیا منو ببر...

منو ببر برای پرواز...

بابا بیااا...

تا نمردم بیااا...

بابای خوبم!

چرا الان صدای شما رو نمیشنوم؟!

گوش میخوام چه کنم اگه برای شنیدن صدای شما نباشه؟

بابای خوبمممم...

بابای نازممم....

دلم داره می ترکه از نبودنتون...

بابا قشنگم...

کجاست لبخندتون که دلم رو زنده کنه؟

چشم میخوام چه کنم وقتی شما رو با اون نبینم؟

بابا فقط بیااا...

بیای همه چیز خوب میشه!

همه چیز تموم میشه...

بیای همه سختی ها تموم میشه...

بابا ی خوبم بیااا...

بابا باباااا

من هنوزم می ترسم گوشواره بندازم!!

هنوزم گوشم خون میاد...

بابا اینجا دلتنگی ما رو حتی خوبا مسخره میکنن...

بابای من...

متی ترانا و نراک...

پرواز سپید
۲۱ آبان ۹۴ ، ۰۲:۱۳ ۵ نظر


 



 

سلام علی قلب زینب صبور

پرواز سپید
۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۴۵ ۵ نظر

از تون میخوام به این لینک بیاید و نظراتتون رو در باره گفتگوی من و خواهرم(خواهر دینی) بگید. خیلی خوشحالمون میکنید! دوستانی که برای من نظر میذارن. حتما تشریف بیارید. از نظراتتون حتما استفاده میکنیم!

ممنون

وبلاگ کریمانه پست اربعین نوشت(11)

توضیح: دوستان گفتگوی بین من و خواهرم "یا فاطمه(س)" به صورت کامنت زیر پست اربعین نوشت هست. اگه مایل به نظر دادن در مورد موضوع گفتگو هستید، لطفا در همون پست اربعین نوشت و زیر همون کامنت ها نظر بگذارید. ممنون میشم. نظراتتون واقعا برام مهمه!


پرواز سپید
۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۲:۵۰ ۱ نظر

 

 
 
 
 
 
 

 

گوش کنید و لذت ببرید.التماس دعا!

پرواز سپید
۱۵ آبان ۹۴ ، ۰۲:۱۴ ۸ نظر

فردا همه با هم فریاد

مرگ بر ظلم

مرگ بر استعمار

مر گ بر تبعیض

مرگ بر استکبار

مرگ بر آمریکا

سر می دهیم!


پرواز سپید
۱۲ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۴ ۵ نظر

سلام.

خواهر عزیزم که هیچ وقت ندیدمتون؛ با آشنایی با شما بیشتر از قبل ایمان آوردم که خدا صاحب دلهاست و می تونه دو نفر رو که هیچ وقت همدیگر رو ندیدند اون قدر بهم نزدیک کنه که مثل یک خانواده به هم دلبستگی پیدا کنند. من هرروز به امید نوشته ای از شما صفحه مدیریت وبلاگم رو باز می کنم. خدا می دونه که خواهری من با شما به خاطر رضایت خودشه ولی اصلی ترین دلیل من برای ایجاد یک صفحه دیگه در فضای مجازی، ارتباط داشتن با خواهر عزیزم بود! این پست خطاب به شما نیست که می دونم و مطمئنم که شما اهل درد هستید و اگر شما حرف من کوچیک تر رو درک نمی کردید این شدت علاقه پیش نمیومد!...

پرواز سپید
۰۹ آبان ۹۴ ، ۰۲:۲۹ ۴ نظر